خیانت یعنی این!


Moonsgirls

دختران ماه

پسر رفت پیش پدرش و گفت پدر من میخوام ازدواج کنم پدر خوشحال شد و گفت اسم دختره چیه؟

پسر گفت:سامانتا! و تو محله ی خودمون زندگی میکنه!

پدر ناراحت شد و گفت تو نمیتونی با اون دختر ازدواج کنی چون اون خواهر توئه و تو نباید این موضوع رو به مادرت بگی!

پسر اسم سه تا دختر دیگه رو هم گفت و جواب پدر برای همه ی اونها همین بود

پسر ناراحت شد و پیش مادرش رفت و جریان رو تعریف کرد مادر خندید و گفت پسرم تو با هر کدوم از اونها که بخوای میتونی ازدواج کنی چون تو پسر اون نیستی!



نظرات شما عزیزان:

حامد
ساعت21:34---23 اسفند 1390
سلام زهره
وبت قشنگه همشو خوندم ولی این یکی اشکم رو درآورد............
انسانیت؟ غایب
منتظرتم


HATE
ساعت16:12---22 اسفند 1390
نزدیکه عیده ها!
یکم وبتو بتکون 1غم و غصه رو از خودتو دلت دور کن!
ببینم چه میکنی!
fateme!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:51 توسط zohreh| |


Power By: LoxBlog.Com